یادگیری مشاهده ای چگونه بر رفتار تأثیر می گذارد؟

تصویر پروفایل
یادگیری مشاهده ای چگونه بر رفتار تأثیر می گذارد؟

مقدمه

یادگیری شامل تغییراتی در توانایی انسان می باشد و پس از مدتی دستخوش تغییر می گردد. عقیده ی بسیاری از روانشناسان یادگیری تغییر نسبتاً دائمی ناشی از تجربه در رفتار فرد می باشد .یادگیری مشاهده ای یکی از انواع یادگیری می باشد که در ادامه به طور کامل به توضیح آن می پردازیم.

یادگیری مشاهده ای چیست؟

یادگیری مشاهده ای نوعی روش یادگیری است که شامل مشاهده و الگوبرداری از رفتار، نگرش یا عبارات عاطفی افراد دیگر می باشد. اگرچه معمولاً معتقدند که فرد در این نوع یادگیری تقلید میکنند و عینا انجام می دهند اما آلبرت بندورا روانشناسی که به طور گسترده در این حوزه فعالیت داشت بیان می کند که افراد ممکن است به‌جای تقلید از رفتار، به سادگی رفتار را از طریق مشاهده بیاموزند. وی همین طور تاکید داشت که در هر شکل مشاهده و الگوسازی رفتار چهار مرحله لازم الاجراست وجود دارد: فرایند توجه، فرایند به یادسپاری، فرایند بازتولید حرکتی و فرایند انگیزشی-تقویتی.

به عنوان مثال، کودکان با مشاهده ی رفتار والدین خویش با یکدیگر عینا آن رفتار را تقلید کرده و در عمل ابراز می کنند. این نوع یادگیری در کودکی شایع تر می باشد زیرا کودکان از شخصیت های مهم زندگی خود و همسالان رفتار را می آموزند. کودکان با مشاهده نحوه تعامل والدین و سایر مراقبان با یکدیگر یاد می گیرند که چگونه رفتار کنند و به دیگران پاسخ دهند در نتیجه این مسئله در روند اجتماعی شدن نیز نقش مهمی دارد.

تاریخچه

آلبرت بندورا روانشناس سرشناس و معروفی بود که نظریه یادگیری اجتماعی را در روانشناسی مطرح نمود و این نظریه بعدها به نظریه شناختی اجتماعی تغییر نام داد.

با توجه به کاربرد فراوان تبیین‌ های مورد نیاز در حوزه مسائل روانشناسی اجتماعی، این علم نوپا از نظریات و تحقیقات بندورا بهره ی فراوانی برده است.
بنا به این نظریه، یادگیری از راه مشاهده (Observation)، تقلید  (Imitation) و الگوبرداری (Modeling) انجام می‌ گیرد و به عامل تقویتی که ثورندایک و اسکینر بر آن تاکید داشتند و اساس نظریات خود را بر این عامل استوار کرده بودند، نیازی ندارد.

بندورا بیان کرد که شاید بیشتر اوقات یادگیری از طریق مشاهده صورت می گیرد. او و همکارانش نشان دادند که ما به طور طبیعی تمایل به یادگیری مشاهده ای داریم. به طور معمول كودكان در 21 روزگی از حالات صورت و حركات دهان تقلید می كنند.

مولفه های یادگیری مشاهده ای

  • فرایند های توجه: در آغاز افراد نمی توانند از یک الگو تقلید کنند مگر آن که به الگوی مورد نظر توجه کنند. الگو هایی که اکثر مواقع توجه فرد را به خود جلب می کند از موقعیت، جایگاه، قدرت و یا سایر کیفیت های مناسب برخوردارند. بسیاری از شرایط می توانند بر توجه ناظر تأثیر بگذارند. توجه همچنین تحت تاثیر ویژگی های روانشناختی فرد مانند نیاز ها و علایق وی قرار میگیرد اما افراد کمتر در مورد این موضوع آگاهند.
  • فرایند های به یادسپاری: به این دلیل که اکثر افراد پس از سپری شدن مدت زمانی از الگوها از آن ها تقلید می کنند، باید روش هایی را برای به یادسپاری به شکل نمادین داشته باشند. بندورا فرایند های نمادین را بر حسب مجاورت محرک یعنی تداعی هایی که میان محرک ها برقرار می شود، مطرح نمود. به عنوان مثال فرض کنید که مردی را تماشا می کنید که از دریل برای سوراخ کردن دیوار استفاده می کند او به شما نشان می دهد که چگونه تیغه را محکم کرده و کابل را به برق می زند و… چون این ابزار برای شما جدید بوده است بعد ها با دیدن دریل به تنهایی بسیاری از تصاویر در ذهنتان تداعی گشته و راهنمای عمل قرار می گیرد. در مثال بالا به محرک های بصری اشاره شد اما بندورا بیان کرده که  اکثر اوقات افراد وقایع را به دلیل تداعی آن ها با رمز های کلامی می توانند به یاد آورند. به عنوان مثال هنگامی که با تاکسی به محلی جدید برای انجام کاری می روید با دیدن نام کوچه ها و میادین رمز های کلامی ساخته شده و بعد ها با آن ها می توانید مسیرتان را پیدا کنید.
  • فرایند های بازتولید حرکتی: برای این که رفتار به طور صحیح بازتولید شود، فرد باید مهارت های حرکتی ضروری را دارا باشد. به عنوان مثال یک پسر بچه، پدر خود را در حال تعویض چرخ ماشین و گرفتن پنچری آن تماشا میکند اما متوجه می شود که نمی تواند به خوبی از او تقلید کند زیرا نیروی جسمانی لازم برای بلند کرد چرخ و… را ندارد. وی از طریق مشاهده فقط الگویی از پاسخ ها (برای مثالا ین که پیچ ها را چطور باز کند یا جک را کجا قرار دهد) و نه توانایی های جسمانی جدید (برای مثال بلند کردن چرخ) را فرا می گیرد. توانایی جسمانی فقط با رشد جسمانی و تمرین طی زمان به دست می آید.
  • فرایند های انگیزشی-تقویتی: شاید مهمترین جنبه یادگیری مشاهده ای انگیزه باشد. بندورا نیز مانند اکثر نظریه پردازان یادگیری شناختی قبل از خود، بین اکتساب و عملکرد تمایز قائل بود. افراد می توانند یک الگو را مشاهده کنند و دانش جدیدی نیز بدست آورند اما ممکن است آن را انجام دهند یا ندهند. به عنوان مثال پسر بچه ای ممکن است بشنود که یکی از بچه های مدرسه به دوستش ناسزا می گوید و کلمات جدیدی را بیاموزد، اما به دلیل تنبیه آن بچه توسط ناظمشان از بازتولید آن کلمات خودداری کند. عملکرد ها به وسیله ی متغیر های تقویتی-انگیزشی کنترل می شوند. به طور کلی اگر احتمال دریافت پاداش وجود داشته باشد فرد دست به تقلید می زد. تا حدودی تقویت های مستقیم مربوط به گذشته نیز اهمیت دارد در مثالی که ذکر شد اگر کودک در خانواده برای استفاده از ناسزا و الفاظ رکیک مورد تحسین واقع می شد ممکن بود در مدرسه نیز از آنکودکی که ناسزا گفته بود تقلید کند اما اگر در گذشته تنبیه شده بود احتمالا نسبت به تقلید بی میل بود.

آزمایش معروف بندورا عروسک Bobo

بندورا در آزمایش عروسک معروف Bobo نشان داده است. که کودکان با سن کم از اقدامات پرخاشگرانه فرد بزرگسال تقلید می کنند.

در این آزمایش، کودکان فیلمی را مشاهده کردند که در آن یک بزرگسال بارها و بارها به عروسک بادکنکی بزرگ و بادی برخورد می کرد.

کودکان پس از مشاهده کلیپ فیلم، اجازه بازی در یک اتاق با یک عروسک Bobo واقعی را داشتند، دقیقاً مانند آنچه در فیلم دیده بودند عمل می کردند.

هنگامی که اعمال بزرگسال هیچ نتیجه ای در پی نداشت یا اینکه بزرگسال به دلیل اعمال خشونت آمیز خود پاداش می گرفت، احتمالاً کودکان از اقدامات خشونت آمیز بزرگسال تقلید می کردند.

کودکانی که فیلم هایی را می دیدند که در آن بزرگسالان به دلیل این رفتار پرخاشگرانه مجازات می شدند، بعداً کمتر تکرار می کنند.

نمونه هایی از یادگیری مشاهده ای

نمونه ای از مواردی که یادگیری مشاهده ای ممکن است رخ دهد:

کودک در حال تماشای جمع کردن لباس توسط والدین خود می باشد و در موقعیتی مشابه تعدادی لباس برداشته و تا کردن لباس را تقلید می کند.

خانواده ای برای صرف غذا به رستوران چینی می روند و با تماشا کردن سایر افراد حاضر در رستوران نحوه ی استفاده از چوب های چاپستیکرا می آموزند.

کودک در مدرسه دعوای همسالان خود را مشاهده کرده و متوجه عواقب آن شده است و با مشاهده این موضوع می آموزد که نباید دیگران را مورد ضرب و شتم قرار دهد.

جمعی از کودکان در حال بازی می باشند و کودکی دیگر وارد گروه می شود که قبلا هرگز بازی نکرده است و نمی داند که باید چه کاری انجام دهد. او پس از مشاهده سایر کودکان در بازی، به سرعت قوانین اساسی بازی را فرا می گیرد و به آن ها می پیوندند.

رفتار هایی که در فرایند یادگیری مشاهده ای تقلید می شوند

طبق تحقیقاتی که بندورا انجام داده است، تعدادی عوامل وجود دارند که احتمال تقلید یک رفتار را افزایش می دهند. مانند:

  • افرادی که رفتاری توام با گرمی و محبت از خود نشان می دهند.
  • افرادی که برای رفتار و اعمالشان پاداش دریافت می کنند.
  • افرادی که در زندگی ما موقعیت و نقش خاصی دارند.
  • افرادی که از نظر سن، جنس و علایق شبیه به ما می باشند.
  • افرادی که ما آن ها را تحسین می کنیم و یا از موقعیت اجتماعی بالایی و خوبی برخوردار می باشند
  • افرادی که به دلیل اعمالشان در گذشته پاذداش دریافت کرده اند.
  • وقتی اعتماد به توانایی و دانش خود و به نوعی اعتماد به نفس کافی نداشته باشیم.
  • وقتی وضعیتی که در آن قرار گرفته ایم گیج کننده، مبهم و یا ناآشنا باشد.

پیوند بین یادگیری مشاهده ای و اعمال منفی

روانشناسان کریگ اندرسون و کارن دیل رابطه بین خشونت بازی های رایانه ای و رفتار پرخاشگرانه را بررسی کردند. آن ها به این موضوع پی بردند که در مطالعات آزمایشگاهی، دانشجویانی که یک بازی رایانه ای خشن بازی می کردند. رفتار پرخاشگرانه تری نسبت به افرادی که بازی خشونت آمیز بازی نکرده بودند، داشتند.

در سال 2005، انجمن روانشناسی آمریكا گزارشی را منتشر كرد و نتیجه گرفت كه قرار گرفتن در معرض بازی های رایانه ای تعاملی خشن، افكار، احساسات و رفتارهای پرخاشگرانه را افزایش می دهد.

محققان دریافته اند که فقط خشونت مشاهده نشده است که می تواند بر رفتار تأثیر بگذارد. همچنین ممکن است به تصویر کشیدن رفتارهای جنسی منجر به تقلید شود. تحقیقی که در سال 2004 توسط روان شناس ربکا کالینز و همکارانش انجام شد نشان داد نوجوانانی که مقادیر زیادی تلویزیون حاوی محتوای جنسی تماشا می کنند دو برابر بیشتر از نوجوانانی که چنین برنامه ای را مشاهده نمی کنند در سال آینده شروع به رابطه جنسی می کنند.

اندرسون در شهادت ارائه شده در مقابل کمیته تجارت سنای ایالات متحده توضیح داد: “البته، بیشتر افرادی که از رسانه های خشن، بزرگسالان یا جوانان استفاده می کنند، به جرایم خشن در زندان به سر نمی برند.” “سوال مهمتر این است که آیا بسیاری از افراد (یا اکثر) در اثر قرار گرفتن در معرض خشونت رسانه ای بیشتر عصبانی ، پرخاشگر و خشن تر می شوند … پاسخ” بله “واضح است.”

پیوند بین یادگیری مشاهده ای و اعمال مثبت

در اکثر مواقع با رفتار های منفی و نامطلوب ارتباط دارد، اما می تواند برای القای رفتار های مثبت نیز استفاده شود. در سراسر جهان، بویژه در آمریکای لاتین، برزیل، هند و آفریقا، برنامه های تلویزیونی برای ارتقاء انواع رفتارهای سالم در حیطه های مختلف به کار گرفته می شوند. از برنامه های تلویزیونی برای ارتقا طیف وسیعی از رفتارهای سالم استفاده شده است. به عنوان مثال سازمان های غیر انتفاعی برنامه هایی را با هدف جلوگیری از انتقال HIV ایدز، کاهش آلودگی و ارتقا تنظیم خانواده تولید کرده اند.

جمع بندی

تحقیقات بندورا در رابطه با یادگیری مشاهده ای یک سوال مهم و اساسی را ایجاد کرده است. اگر اکثر کودکان رفتار و اعمال پرخاشگرانه در یک فیلم را در محیط آزمایشگاه مشاهده و بعد تقلید می کنند. آیا این امکان وجود ندارد که از خشونتی که در فیلم های سینمایی، برنامه های تلویزیونی و بازی های رایانه ای مشاهده می کنند نیز تقلید کنند.

بحث درباره ی این مسئله سال هاست که وجود دارد. والدین، ​​مربیان، سیاستمداران و سازندگان بازی های سینمایی و رایانه ای با دانستن این موضوع و اثرات خشونت رسانه ای بر رفتار کودک، هنوز هم در حال توزیع و تولید این محصولات می باشند. اما محققان و کارشناسان در حوزه روانشناسی چه پیشنهادی دارند؟

یادگیری مشاهده ای می تواند یک ابزار قدرتمند برای یادگیری باشد. وقتی به مفهوم یادگیری فکر می کنیم، غالباً در مورد آموزش مستقیم یا روش هایی صحبت می کنیم که به تقویت و تنبیه متکی هستند، اما بخش اعظمی از یادگیری با ظرافت گسترده ای انجام می گیرد که با اتکا به تماشای افرادی که در اطراف ما هستند و الگو گیری از اقدامات آن هاست. این روش یادگیری می تواندبه طور گسترده توسط آموزش شغلی، آموزش، مشاوره و روان درمانی اعمال شود.

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟

تقریبا

خیر

دانلود مطلب

فهرست مطلب