مقدمه
کارل راجرز روانشناس انسان گرا و اگزیستانسیالیست آمریکایی بود، که روان درمانگری فرد مدار را به روانشناسی عرضه کرد.
تولد و کودکی کارل راجرز
کارل راجرز در سال 1902 در شهر اوک پارک ایالت ایلی نویز در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. راجرز فرزند چهارم یک خانواده هشت نفری بود. پدر راجرز مهندس عمران و پیمانکار بود. راجرز دوران کودکی خود را در رفاه گذراند. خانواده راجرز در دوران نوجوانی وی به یک مرزعه نقل مکان کردند، زندگی روستایی در مزرعه عامل علاقمندی راجرز به علم و کشاورزی شد.
تحصیلات کارل راجرز
کارل راجرز در دوران دبیرستان دانش آموز ممتازی بود و دبیرستان را با معدل خوب به پایان رساند. راجرز ابتدا رشته کشاورزی را در کالج ویسکانسین انتخاب کرد ولی پس از دو سال آن را رها کرد و به رشته تاریخ روی آورد. راجرز در نهایت در سال 1931 با مدرک دکترای روانشناسی از دانشگاه کلمبیا فارغ التحصیل شد.
شغل کارل راجرز
کارل راجرز در بیشتر سال های فعالیت خویش به تدریس مشغول بود. وی پس از فارغ التحصیلی در دپارتمان رشد کودک مشغول به فعالیت شد. این دپارتمان در زمینه پیشگیری از خشونت علیه کودکان فعالیت می کرد. در سال 1940 راجرز در دانشگاه اوهایو مشغول به تدریس شد. وی از سال 1945 به مدت 12 سال در دانشگاه شیکاگو مشغول به تدریس بود و هم زمان مرکز مشاوره ای را نیز تأسیس کرد. راجرز به مدت 6 سال از سال 1957 در دانشگاه ویسکانسین به تدریس پرداخت. در سال 1964 راجرز با استفاده از نظریه فرد مدار خود به بررسی مسائل بین المللی پرداخت و در سال 1946 به سمت رئیس انجمن روانشاسی امریکا منسوب شد. در تمام این سال ها راجرز در کنار تدریس و کار بالینی به بررسی و تدوین رویکرد روانشناسی فرد نگر مشغول بود.
ازدواج راجرز
راجرز در سال 1924 با هلن الیوت که دوست دوران کودکی وی بود ازدواج کرد، حاصل این ازدواج یک فززند پسر به نام دیوید و یک فرزند دختر به نام ناتالی بود.
ایده ها و نظریات کارل راجرز
کارل راجرز در نگرش خود به انسان به اراده آزاد معتقد بود. در درمان فرد مدار بر این اعتقاد بود که هر فرد به صورت بالقوه قادر به تغییر و بهبود شخصیت خود می باشد و نقش درمانگر در این تغییر هدایت مراجع می باشد.
خود و گرایش به شکوفایی: کارل راجرز معتقد بودکه خود مستقل در شکل گیری شخصیت نقش مؤثری دارد. راجرز عقیده داشت که هر فرد به صورت فطری به شکوفایی گرایش دارد. این گرایش از دوران جنینی شروع می شود و عامل رشد و رسش می باشد.
دنیای تجربی: راجرز معتقد بود هر فرد در طول زندگی خود با محرک های زیادی مواجه می شود، که هر یک از این محرک ها از میزان اهمیت متفاوتی برخوردار است. این محرک ها عامل شکل گیری تجربه های فرد می شوند، که فرد با توجه به آن ها به محیط پاسخ می دهد.
رشد خود در کودکی: میدان تجربی کودک در تعامل با محیط پیچیده تر می شود. خود پنداره فرد با توجه به تجربه هایی که کسب می کند، شکل می گیرد. خود پنداره به معنای تصوری است که فرد از خود دارد، آنچه که باید باشد و آنچه که می تواند باشد.
توجه مثبت: نیاز به توجه مثبت یک ویژگی مشترک در کودکان است. که در واقع احساس نیاز به پذیرفته شدن از سوی دیگران و دریافت بازخورد مثبت از آن ها می باشد، که در رشد شخصیت از اهمیت به سزایی برخودار است. اگر توجه مثبت بدون قید و شرط به کودک عرضه گردد، توجه مثبت نامشروط نامیده می شود.
شرایط ارزش: در صورتی که توجه مثبت نامشروط از سوی والدین به کودک داده نشود و توجه وابسته به رفتار کودک باشد. شرایط ارزش شکل می گیرد. در شرایط ارزش کودک یاد می گیرد که عوامل بیرونی بر قضاوت تأثیر گذار است. کودک یاد می گیرد که خود را تنبیه کند و عزت نفس وی فقط زمانی که مورد تأیید والدین است شکل می گیرد.
ناهمخوانی: هنگامی که بین تجربه های فرد و خودپنداره وی عدم هماهنگی رخ دهد، ناهمخوانی شکل می گیرد. ناهمخوانی عامل شکل گیری اضطراب در فرد می باشد.
ویژگی های افراد کامل
- آگاهی از تجربیات
- زندگی تمام و کمال در لحظه حال
- احساس آزادی در تصمیم گیری ها
- خلاقیت و سازگاری با محیط زندگی
مقیاس های ساخته شده براساس نظریه فرد نگر
- پرسشنامه تجربه
- مقیاس تجربه کردن
آثار راجرز
- درمان بالینی کودکان دشوار
- مشاوره و روان درمانی، مفاهیم نوین
- روان درمانی مراجع محور: مفاهیم، شیوه ها و کاربردها
مرگ کارل راجرز
راجرز در سال 1987 در سن 85 سالگی بر اثر ایست قلبی در گذشت.
بله
تقریبا
خیر