کنراد لورنز: زندگینامه، تحصیلات و نظریه ها

تصویر پروفایل
کنراد لورنز: زندگینامه، تحصیلات و نظریه ها

مقدمه

کنراد لورنز کردار شناس، جانور شناس و پرنده شناس اتریشی بود. وی پایه گذار کردار شناسی نوین و یکی از بنیان گذاران علم رفتار شناسی شناخته می شود، ولی فقط در سبک نوشتن با سایر محققان این رشته تفاوت دارد و در روش های تحقیق همان روش سایرین را به کار می برد. وی رویکردی را توسعه داد که سر آغاز آن به نسل های قبل، از جمله معلم خود اسکار هاینروت بر می گردد.

تولد و کودکی کنراد لورنز

لورنز در هفتم نوامبر سال 1903 در شهر وین اتریش به دنیا آمد. پدر او آدولف لورنز پزشک سرشناس و استاد دانشگاه وین بود، وی جراح و دارای تخصص استخوان و مفاصل بود و توانست شیوه ای جدید برای درمان در رفتگی مادرزادی استخوان ران ابداع کند و با انجام این عمل ثروت اندکی را بدست آورد. او همین طور به خاطر این کشف نامزد دریافت جایزه نوبل پزشکی شده بود.

کنراد از دوران کودکی به طبیعت و موجودات حیات وحش علاقمند بود و به سبب همین علاقه از انواع مختلف حیوانات از جمله: سمندر کوچک، غازهای خاکستری و یک سگ پا کوتاه در خانه نگهداری می کرد.

تحصیلات کنراد لورنز

کنراد در مدرسه عمومی راهبان بندیکتین در وین تحصیل کرد و در سال 1921 پس از آنکه آخرین امتحان خود را با موفقیت به اتمام رساند و از دبیرستان فارغ التحصیل شد. به مشاهده و مطالعه روی پرخاشگری در ماهی های سیکلید پرداخت. در سال 1922 میلادی کنراد به سبب تشویق های بی شمار پدرش به نیویورک و دانشگاه کلمبیا رفت و در آنجا با زیست شناس معروف آمریکایی، توماس هانت مورگان ملاقات نمود و تحت تاثیر پژوهش های او قرار گرفت. اما در سال 1923 مجدد برای تحصیل به وین بازگشت در سال 1926 کونراد با مطالعه روی زاغچه ها، اساس نظریه نقش پذیری خود را به وجود آورد. پدر لورنز پزشک بود، کنراد نیز به سبب علاقه ای که پدرش به پزشک شدن وی داشت اول در رشته ی پزشکی تحصیل کرد، ولی از آنجایی که علاقه اش به طبیعت را از دوران کودکی حفظ کرده بود در رشته جانور شناسی نیز تا مقطع دکترا تحصیل کرد. او در سال 1928 به عنوان دکترای پزشکی (MD) فارغ التحصیل شد و تا سال 1935 استادیار مؤسسه آناتومی شد. وی تحصیلات جانورشناسی خود را در سال 1933 به پایان رساند و دومین دکترای خود را دریافت کرد.

ازدواج لورنز

لورنز در سال 1927 با مارگارت گپارت که از دوران کودکی با وی دوست بود، ازدواج کرد. همسر وی نیز پزشک بود. حاصل این ازدواج سه فرزند به نام های اگنس، داگمار و توماس بود.

شغل کنراد لورنز

لورنز پس از پایان تحصیلات پزشکی خود به عنوان استادیار در انجمن آناتومی وین مشغول به کار شد.

لورنز پس از آنکه تحصیلات جانورشناسی خود را به پایان رساند به تحقیق در زمینه کردار شناسی پرداخت. کردارشناسان معتقدند که علائم و مراحل تکامل در خصیصه های جسمی و رفتار ذاتی حیوانات قابل مشاهده می باشد. کردارشناسان برای درک این ویژگی، جانوران را در محیط طبیعی بررسی می کنند، این روش کار، آنها را از روانشناسان رفتارگرا متمایز می کند. نظرات کردار شناسان در روانشناسی رشد بسیار تأثیر گذار بود.

لورنز از سال 1937 به عنوان استاد در دانشگاه وین مشغول به فعالیت شد. وی روانشناسی حیوانات و آناتومی تدریس می کرد. او همچنین در دانشگاه گوتنبرگ آلمان نیز روانشناسی تدریس کرد. کنراد لورنز در سال 1941 به ورماخت (ارتش چهارم نازی) فراخوانده شد و به عنوان یک روانشناس نظامی منصوب شد و مطالعات نژادی را بر روی افراد را در پوزنان (یکی از شهر های بزرگ و مهم لهستان) اشغالی تحت نظارت روانشناس و جامعه شناس آلمانی رودلف هیپیوس انجام داد. او تحقیقات نازی ها را غیر انسانی می دانست اما هیچ گاه میزان مشارکتی که با آن ها داشته بود مشخص نگردید. در سال 1944 به خط مقدم نبرد با اتحاد جماهیر شوروی فرستاده شد و در آنجا به اسارت نیرو های شوروی درآمد و تا سال 1948 به عنوان اسیر جنگی در اردوگاه های شوروی نگهداری شد.

در سال 1958 دکتر کنراد لورنز به مرکز روانشناسی و تحقیقاتی “مکس پلانک” ملحق گردید و در آن مرکز به تحقیقات خود ادامه داد. همین طور در 1973 به دلیل دستاور های علمی در خصوص الگو های رفتاری انفرادی و اجتماعی به همراه نیکولاس تینبرگن و کارل فون فریش جایزه‌ نوبل فیزیولوژی پزشکی را بدست آورد.

ایده ها و نظریات کنراد لورنز

کنراد لورنز در سال 1935 فرایند نقش پذیری را مورد مطالعه قرار داد. به طور کلی نقش پذیری یعنی شکل خاصی از یادگیری که در دوره ای مشخص از زندگی یک جانور رخ می‌دهد و ارتباط تنگاتنگی با رفتار غریزی دارد. او نخستین کسی بود که اعلام کرد فرایند نقش پذیری در یک دوره ی حساس رخ می دهد. این موضوع بدین معناست که نوزاد حیوانات تنها زمانی به چیزی دلبسته می شوند که در خلال یک دوره زمانی در اوایل زندگی در معرض آن قرار گیرند و آن را دنبال کنند. اگر حیوان پیش یا پس از دوره ی حساس در معرض آن شی قرار گیرد هیچ گون دلبستگی در اوشکل نخواهد گرفت و زمانی که دوره ی حساس به اتمام رسد به هیچ عنوان نمی توانیم دلبستگی را ایجاد کنیم.

برای اثبات حرفای خویش آزمایش مشهور خود را انجام داد. او یک دسته تخم غاز را تا زمانی که نزدیک بود سر از تخم بیرون آورند نگهداری کرد و بعد نیمی از آن ها را زیر یک غاز ماده قرار داد و نیمی دیگر را در انکوباتور (ابراز آزمایشگاهی برای رشد و نگهداری کشت های میکروبی و سلولی) نگهداری کرد. وی شرایط را جوری مهیا کرد تا اولین جانداری که بچه غاز ها بعد از بیرون آمدن از تخم با آن روبرو می شوند، خودش باشد. هنگامی که غاز ها از تخم بیرون آمدند لورنز صدای خش خش اردک ماده را تقلید کرد و غاز ها به دنبال او راه افتادند. او دریافت که غاز ها اولین جسم متحرکی را که می بینند به دنبالش راه می افتند. این فرایندبه عنوان نقش پذیری نشان داد دلبستگی ذاتی و به طور ژنتیکی برنامه ریزی شده است.

به طور کلی مشاهده نقش پذیری به مفهوم مهمی در رشد انسان منجر گردید که دوره ی بحرانی نام گرفت. دوره بحرانی مدت زمانی است که در آن فرد از لحاظ زیستی آمادگی دارد تا رفتار های سازگارانه خاصی را فراگیرد، اما به حمایت محیط تحریک کننده نیز نیاز دارد. به دنبال این مفهوم دوره حساس که بیشتر برای انسان کاربرد دارد شکل گرفت. دوره حساس زمانی است که برای ظاهر شدن توانایی های خاص، مطلوب است و فرد در این زمان پذیرای تاثیرات محیط می باشد.

آثار لورنز

  • ماهیت حمله
  • هشت گناه مرگبار بشریت متمدن
  • جهان به نام حلقه سلیمان پادشاه
  • سال گوزن خاکستری
  • ملاقات مرد با سگ
  • مرد یک دوست را پیدا می کند
  • در مورد تجاوز
  • تکامل و اصلاح رفتار
  • پایه های اخلاق
  • از انسان بودن

مرگ کنراد لورنز

لورنز در بیست و هفتم فوریه ی سال 1989 در سن 89 سالگی در شهر وین درگذشت.

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟

تقریبا

خیر

دانلود مطلب

فهرست مطلب