مری دی اس اینزورث: زندگینامه، تحصیلات و نظریه ها

تصویر پروفایل
مری دی اس اینزورث: زندگینامه، تحصیلات و نظریه ها

مقدمه

مری دی اس اینزورث روانشناس و نظریه پرداز رشد آمریکایی-کانادایی بود که بر روی دلبستگی و شکل گیری امنیت در کودکان همینطور رابطه بین نوزادان و مراقبان را مورد تحقیق و بررسی قرار داد. اینزورث بیشتر به دلیل مشارکت در تئوری دلبستگی و گسترش آزمون وضعیت عجیب شناخته شده است، همچنین از وی به عنوان 100 روانشناس برتر تاریخ نام برده اند.

تولد و کودکی مری دی اس اینزورث

اینزورث در اول دسامبر سال 1913 در گلندیل اوهایو متولد شد. او دو خواهر داشت و فرزند بزرگ یک خانواده 5 نفره بود. پدرش چارز سارتر در رشته ی تاریخ تحصیل کرده بود و با مدرک فوق لیسانس در یک تولیدی کار می کرد و مادرش در رشته ی پرستاری تحصیل کرده بود و خانه دار بود هر دوی آن ها فارغ التحصیل کالج دیکنسون بودند و برای آموزش صحیح فرزندانشان اهمیت ویژه ای قائل بودند. هنگامی که مری 5 ساله بود به کانادا رفتند و تا پایان کودکی او آنجا بودند.

تحصیلات مری دی اس اینزورث

مری از کودکی به مطالعه علاقمند بود و در سه سالگی شروع به خواندن کرد. والدینش او را هر هفته به کتابخانه محلی می بردند تا بتواند کتاب های جدیدی را که متناسب با سن او بود برایش تهیه کنند. مری دانش آموز باهوشی بود و در مدرسه نمرات خوبی کسب می کرد. وی در نوجوانی کتاب شخصیت و رفتار زندگی که مک دو گال نوشته بود را از کتابخانه مدرسه امانت گرفت و با مطالعه این کتاب به رشته روانشناسی علاقه وافری پیدا کرد. مری در پاییز 1929 وقتی که 16 سال داشت در دانشگاه تورنتو پذیرفته شد. مری تنها یکی از پنج دانشجویی بود که پیشنهاد پذیرش در برنامه افتخارات روانشناسی را کسب کرده بود. همینطور مدرک لیسانس خود را در سال 1935 دریافت کرد.

اینزورث در دانشگاه تحت تأثیر نظریه امنیت ویلیام پلاتز قرار گرفت. پلاتز مدیر بخش مطالعات کودک دانشگاه تورنتو بود. اینزورث تا پایان دوره ی دکترا در دانشگاه تورنتو ماند.

ازدواج اینزورث

در سال 1950، مری سالتر با لئونارد اینزورث، که یک جانباز جنگ جهانی دوم و دانشجوی کارشناسی ارشد در بخش روانشناسی دانشگاه بود، ازدواج کرد. او نام خانوادگی همسرش را برگزید و بعد ها در سطح جهانی به عنوان “مری اینزورث” شناخته شد. پس از ازدواج به همراه همسرش به انگلستان رفت اما این ازدواج پس از 10 سال به طلاق انجامید.

شغل مری دی اس اینزورث

مری در سال 1942 برای کمک به نیرو های متفقین در طول جنگ جهانی دوم به ارتش زنان در کانادا پیوست. در آغاز به عنوان بازرس ارتش خدمت کرد و ارزیابی های بالینی سربازان و پرسنل را انجام می داد. ماهیت کار او باعث شد تا مهارت های بالینی و تشخیصی عالی را توسعه دهد و چندی بعد از او خواسته شد تا به عنوان مشاور مدیر انتخاب پرسنل سپاه ارتش زنان کانادا خدمت کند. در سال 1945، مری سالتر به درجه سرگردی ترفیع گرفت. پس از پایان جنگ جهانی دوم وی در سال 1946 به عنوان استادیار به دانشگاه تورنتو بازگشت. هدف او تحقیق و تدریس روانشناسی شخصیت بود.

در سال 1950، زمانی که همسرش تصمیم گرفت برای تکمیل دکترای خود به لندن مهاجرت کند، مری نیز با وی همراه شد. پس از مهاجرت اینزورث به انگلستان همکاری 40 ساله وی با جان بالبی آغاز شد. شروع این همکاری از آن جا بود که اینزورث آگهی استخدام دستیار، توسط بالبی را مشاهده کرد و بعد در کلینیک تاویستاک مشغول به کار شد.

در سال 1954 همسر اینزورث پس از دریافت پیشنهاد شغلی از موسسه تحقیقات اجتماعی شرق آفریقا، با هم به اوگاندا مهاجرت کردند. این سفر فرصتی شد تا اینزورث به مشاهده دلبستگی کودکان روستای کامپالا بپردازد. وی حاصل این مشاهدات را در سال 1967 به صورت یک کتاب منتشر کرد. این مشاهدات همچنین سبب شد تا اینزورث نوع دیگری از دلبستگی را در کودکان مشاهده کند که در آن نوزاد از مادر به عنوان یک پایگاه امن برای جستجو در محیط استفاده می کند.

هنگامی که اینزورث به امریکا بازگشت به عنوان استاد در دانشگاه جان هاپکینز مشغول به فعالیت شد و مطالعه بر روی این نوع از دلبستگی را ادامه داد، که یافته های وی در کامپالا تکرار شد.

ایده ها و نظریات مری دی اس اینزورث

اینزورث در مطالعات خود که آن را موقعیت نا آشنا نامیده بود سه الگوی دلبستگی را مشاهده کرد.

برخوردار از دلبستگی ایمن: کودکانی که در این گروه قرار می گیرند، هنگامی که مادرشان برای مدت کوتاهی آنها را ترک می کرد، اگر چه گاهی دچار آشفتگی می شدند ولی به اکتشاف محیط می پرداختند و پس از بازگشت مادر از وی استقبال کرده، مدت کوتاهی در کنارش می ماندند و دوباره به جستجو در محیط می پرداختند.

 برخوردار از دلبستگی نا ایمن-اجتنابی: کودکان این گروه نوزادانی مستقل بودند و احساس نیاز به حضور مادر به عنوان یک پایگاه امن نمی کردند. هنگامی که مادرشان اتاق را ترک می کرد، دچار آشفتگی نمی شدند و پس از بازگشت وی، از او استقبال نمی کردند.

برخوردار از دلبستگی نا ایمن-دوسوگرا: کودکان این گروه طوری نگران عدم حضور مادر بودند که از وی جدا نمی شدند و زمانی که مادر مدت کوتاهی آنها ترک می کرد، آشفتگی زیادی را تجربه می کردند و زمان بازگشت مادر رفتاری همراه با تعارض از خود نشان می دادند. به گونه ای که به مادر نزدیک شده ولی با خشم وی را از خود می راندند.

نتایج نظریه اینزورث

 اینزورث نتیجه گرفت که دلبستگی در نوزاد را نتیجه آنچه که حساسیت مادرانه به نیاز کودک نامید، شکل می گیرد. اگر مادر نسبت به نیازهای کودک خود به اندازه کافی حساس باشد، کودک دلبسته ایمن پرورش می دهد. مادرانی که نسبت به نیازهای نوزاد خود بی توجه بودند، سبب می شدند تا در نوزادشان این تفکر شکل گیرد که نمی تواند به مادر خود اتکا کنند در نتیجه به خود اتکاء می کردند. مادرانی که رفتارهای دوگانه ای در مقابل نیازهای نوزاد از خود نشان می دادند، سبب شکل گیری عدم اطمینان در نوزاد می شدند و کودکانی برخوردار از دلبستگی نا ایمن-دوسوگرا پرورش می داند.

آثار اینزورث

  • دوران نوزادی در اوگاندا: مراقبت از نوزاد و رشد عشق
  • الگوهای دلبستگی: مطالعه روانشناختی وضعیت نا آشنا
  • سنجش امنیت در وضعیت شخصی

مرگ مری دی اس اینزورث

اینزورث در بیست و یکم ماه مارس سال 1999 در سن 85 سالگی بر اثر سکته مغزی در ویرجینیا درگذشت.

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟

تقریبا

خیر

دانلود مطلب

فهرست مطلب